جواب معرکه
مقدمه: دوباره عاشورا روز حماسه و خون از راه میآید. سلامی میکنم به عاشورا و خونهایی که بر روی زمین داغ کربلا نقش بسته است.
بدنه اصلی: سلام بر حسین (ع) پسر زهرا (س) که در یک سوی میدان با قامتی استوار ایستاده بود و در آن سو لشکری بزرگ و انبوه در برابرش صف کشیده بودند. او که به جز آتش و تشنگی دستی به یاریش نیامد تا زمین از خون او و یارانش رنگین شد.
روز بزرگ عاشورا روزی سراسر غم و اندوه و ناله بود، گویی در آن روز خورشید، نور خود را از دست داده بود، ولی مصیبت بس طاقتفرسا مینمود.
حسین مانند کوه در تیر باران دشمن ایستادگی کرد و گلهای باغ هستیاش در این راه پرپر شدند.
زینب (س) شمشیرهای فتنه را میدید که در آسمان میرقصند و بر جان کسی ضربه میزنند که خداوند از همه بیشتر عاشقش است. در صحرای دل زینب چه نواها آفریده شد و تا جان داشت در غمش اشک ریخت.
بر غم برادرش در صحرای محرم که تنها و غریب ماند؛ همان برادری که شب را محرم دردهایش میدانست و روز را آغاز پیروزی و سربلندی.
در عاشورا نوایی میرسد از سوی خیمهها، نوایی از داغ دل زینب، نوایی از مشکهایی که با نیزه پاره شد. مشکهایی که با لبهای خشکیده تماشاگر دردناکترین صحنههای عطش بودند و خیمههایی که در آتش حسرت سوختند و بی خانمانی اهل بیت را فریاد زدند.
عاشورا روزیست که شش ماهه حسین (ع) در برابر دیدگانش پرپر میشود و جوانی قاسم و نوجوانی علی اکبر را ازدست رفته میبیند.
در عاشورا آسمان که هیچ، حتی رودها هم از دلتنگی مرثیه میخواندند و عزادار او بودند.
نتیجهگیری: برای شهادت حسین در محرم آتش و گرمایی در دل شیعیان است که هرگز سرد و خاموش نخواهد شد. کاش ما قدر این خونها را بدانیم و به یاد داشته باشیم که چرا امام حسین (ع) این رنجها را تحمل کرده است، چرا زینب الگوی مقاومت و ایثار و جان فشانی است. کاش درسهای عاشورا را از یاد نبریم که عاشورا درس بزرگی از ایثار و فداکاری بود درس محبت و عشق و ایمان. درسی که عاشورا میگوید این است که آزاده باش و جلوی ظلم بایست حتی اگر تو را از بین ببرند. پس ما بکوشیم تا این درسها را بیاموزیم و ستون محکم دینی که با مجاهدت و شهادت بهترین اهل بیت رسول (ص) به دست ما رسیده را استوارتر و محکمتر سازیم.